راز فال ورق اثر یوستین گوردر، رمانی فلسفی و یکی از شاهکار های ناب او محسوب می شود.
در قسمتی از پشت جلد کتاب آمده است:
یوستین گوردر در این کتاب نیز چون اثر پرآوازه دیگرش، دنیای سوفی، توانایی ادبی خود را در آمیختن جهانهای واقعی و تخیلی و جهش از یکی به دیگری و نیز درهم بافتن داستانی پر فراز و فرود را با پرسشهایی فلسفی و هستیشناختی، نشان میدهد
داستان کتاب راز فال ورق
داستان رمان در مورد پدر و پسری – هانس توماس – است که سال ها پیش مادر پسر – ماما – آنها را ترک کرده و دیگر خبری از او ندارند تا یک روز در یک مجله ی مُد، خبری از او پیدا می کنند.
پدر و پسر روانه یک سفر زمینی در طول اروپا با ماشین شان می شوند تا ماما را پیدا کنند و به خانه بیاورند.
در طول سفر هانس توماس به یک کوتوله برخورد میکند و یک ذره بین از او دریافت می کند و کمی بعد در یک نانوایی کلوچه هایی به او داده می شود که درون یکی از کلوچه ها کتابی کوچک پیدا می کند و روایت اصلی داستان از اینجا شروع می شود…
هانس توماس با ذره بینش شروع به خواندن کتاب کلوچه ای می کند که چگونه ملوانی بازمانده از یک کشتی به یک جزیره نجات پیدا میکند یک جزیره عجیب و جادویی و او در آنجا تنهاست و سال ها آنجا فقط با ورق ها تنها بود و به ورق ها شخصیت داد تا یک روز آنها وجود پیدا کردند همه ورق ها و آخر از همه ژوکر – جوکر – وجودیت پیدا کرد و…
قسمت هایی از متن کتاب
او عقیده داشت هرچه زن زیباتر باشد، در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد شد.
پنج میلیارد آدم روی این کره ی خاکی زندگی می کنند ولی آدم فقط عاشق یکی از آنها می شود. یک انسان به خصوص. هیچ وقت هم دوست ندارد او را با کس دیگری عوض کند.
زمان نه می گذرد و نه صدایی دارد، آنکه می گذرد ما هستیم و آنچه صدا می دهد ساعتمان است.
پدر گفت: شاید با یک مریخی برخورد نکنی، اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیوفتد نیز احتمالا از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید. و چنین واکنشی کاملا درست است چون این قضیه که تو درک کنی یک موجود زنده ی ساکن در یک سیاره، بر جزیره ای کوچک در کاینات هستی، هر روز برایت اتفاق نمی افتد.
زمان که می گذرد خاطرات شناور می شوند و از کسی که روزگاری آن ها را خلق کرده است، بیشتر و بیشتر فاصله می گیرند، تردید نیز همیشه دزدانه به ذهن راه می یابد.
نشسته بودم و فکر می کردم چقدر غم انگیز است که مردم طوری بار می آیند که به چیزی شگف انگیز چون زندگی عادت می کنند.
پدر پرسید: در مدرسه به شما چی یاد می دهند هانس توماس؟
جواب دادم: ساکت نشستن. و این کار آن قدر مشکل است که برای یاد گرفتن آن سال ها وقت صرف می کنیم.
درباره راز فال ورق
هر فصل این کتاب به یک ورق نسبت داده شده است و یوستین گوردر یک شاهکار خلق می کند.
او در این کتاب مبانی و مفاهیم عمیق فلسفی را در قالب یک داستان و به زبان ساده بیان می کند.
یوستین گوردر از داستان ها و شهرهای فلاسفه می گوید و اصلی ترین پرسش های انسان را که “ما کی هستیم؟ از کجا آمده ایم؟ و به چه شکل وجودیت پیدا کرده ایم؟” و رابطه بین خدا و مخلوق، جایگاه انسان، تفکرات فلسفی فلاسفه از سقراط تا بحث های جالب نیچه را فقط در مکالمات ساده بین پدر و پسر و در یک کتاب کلوچه ای که بین ژوکر و ملوان ردوبدل می شود، بیان می کند.
گوردر در راز فال ورق برای اینکه شخص مبتدی یارای درک مفاهیم را داشته باشد:
از انسانی خالق می گوید،
از عصیان مخلوق میگوید،
از ترس متقابل آنها از یکدیگر در برخورد با خلق انسان می گوید،
از ورق ها می گوید،
و از تخیل ملوان یعنی خلق از هیچی می گوید.
این کتاب به حدی عالی است که اگر بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم باید ساعت ها نشست و فقط نوشت.
جالبترین بحث در این کتاب مسئله ژوکر است. شخصی تنها، عجیب، عاصی و ژرف نگر که خاص است در یک دسته ورق.
این کتاب برای کسانی که به فلسفه علاقه دارند ولی از بحث های سنگین عاجزند بسیار مناسب است.
رمان راز فال ورق به سادگی شما را وارد دنیای لذت بخش فلسفه میکند.